وقتی برای اولین بار به دنیای Watch Dogs 2 و شهر سان فرانسیسکو قدم میگذاریم، متوجه یک ویژگی بزرگ میشویم و آن، زنده بودن شهر و طراوتی است که میتوان حس کرد. یوبیسافت بر خلاف بازی اول مجموعه، سعی کرده تا نشاط بیشتری را به بازی تزریق کند و در انجام این قضیه تا حد زیادی موفق ظاهر شده است. تغییر اتمسفر بازی از فضایی تاریک و جدی به موضوعیتی روشنتر و طنزآلود، چیزی بود که سازندگان بازی از آن به عنوان نقطه عطفی برای حل مشکلات بازی قبل کمک گرفتند. با این حال، خود بنده جزو آن دسته از افرادی هستم که دنبال کردن یک داستان جدی، جریانساز و با معنی را بیشتر از بازی در نقش یک گروه هکر تینیجری ترجیح میدهم.
یوبیسافت با عرضهی Watch Dogs 2، ثابت کرد که در تلاش است تا بتواند سهم بیشتری را از بازار بازیهای جهان باز را به دست بگیرد، با این حال در این مسیر مشکلاتی همواره گریبانگیرش هستند.
Watch Dogs 2 معجونی ترش و شیرین از کمپانی یوبیسافت است که پر از لغزش، لحظات به یاد ماندنی، تداخل، قوت، ضعف، باگ، زیبایی و زشتی است. یوبیسافتی که تلاش کرده تا بیشتر و نه همهی مشکلات نسخهی اول بازی را برطرف کند، اما در بازی دوم با مقداری زیادهروی و البته بلند پروازی، در مسیر نه چندان مناسبی باز گرفتار شده است.
وقتی برای اولین بار به دنیای Watch Dogs 2 و شهر سان فرانسیسکو قدم میگذاریم، متوجه یک ویژگی بزرگ میشویم و آن، زنده بودن شهر و طراوتی است که میتوان حس کرد. یوبیسافت بر خلاف بازی اول مجموعه، سعی کرده تا نشاط بیشتری را به بازی تزریق کند و در انجام این قضیه تا حد زیادی موفق ظاهر شده است. تغییر اتمسفر بازی از فضایی تاریک و جدی به موضوعیتی روشنتر و طنزآلود، چیزی بود که سازندگان بازی از آن به عنوان نقطه عطفی برای حل مشکلات بازی قبل کمک گرفتند. با این حال، خود بنده جزو آن دسته از افرادی هستم که دنبال کردن یک داستان جدی، جریانساز و با معنی را بیشتر از بازی در نقش یک گروه هکر تینیجری ترجیح میدهم.
داستان بازی آنچنان پیچیدگی خاصی ندارد. به دنبال رویدادهای قسمت اول بازی در شهر شیکاگو، حالا به شهر سان فرانسیسکو، جایی که سیستم عامل ctOS 2 پیریزی شده، سفر میکنیم و با شخصیتی به نام مارکوس هالووی همراه میشویم تا این سیستم ارتباط جمعی را که به کنترل و دریافت شخصیترین اطلاعات مردم میپردازد، از بین ببریم. مارکوس با عضویت در گروه هکری DedSec، این مسیر را با تعداد دیگری از هکرهای عجیب و غریب که شخصیتهای منحصربه فردی هم دارند، طی میکند.
دانلود بررسی ویدیویی با رزولوشن HD 720p
کمی قبلتر طوری صحبت کردم که انگار از تم و مایههای تینیجری و شوخطبعیهای زیاد بازی رنجور هستم، اما کاملا هم اینطور نیست. یکی از خوبیهای Watch Dogs 2، در این است که داستان و روایات بازی در راستای اهداف شخصیتها و تعاملاتشان پیش میرود. البته ویژگی بارز Watch Dogs 2 در نحوهی برخورد شما با محیط و به خصوص ماموریتهای بازی است. بازی به حق از کیفیت بالایی در بخش طراحی مراحل برخورداره و شما به عنوان یک بازیکن، میتوانید از راههای مختلفی ماموریتهای را به اتمام برسانید. فسفرسوزی و صبر و تحمل برای تشخیص رفتارهای دشمن، علاوه بر دقت دید و زیرکی بالا، المانی کلیدی در Watch Dogs 2 محسوب میشود. اما متاسفانه، اگر شما از آن دست افرادی باشید که زیاد به المانهای مخفیکاری، آن هم در دنیایی باز و آزاد عادت ندارید و دوست دارید بعضی وقتها، کلاش به دست دخل دشمنان را بیاورید، باید بگوییم که Watch Dogs 2 حسابی در بخش گان پلی و در کل، کار با سلاحهای گرم لنگ میزند.
تیراندازی به شکل مصنوعی و نه چندان جذاب پیادهسازی شده و برخلاف بازیهای جهانباز دیگر مانند GTA V که منبع الهام مستقیم Watch Dogs 2 محسوب میشود، سازندههای بازی هیچ ویژگی منحصر به فردی برای این بخش درنظر نگرفتهاند. سیستم سنگرگیری را فقط میتوان نزدیک به مرز استاندارد دانست، اما آنقدر هم پیش پا افتاده یا سخت نیست که بخواهیم خیلی از آن خرده بگیریم. البته در سوی دیگر، مارکوس سلاح سرد جالبی دارد که در بسیاری از درگیریها مفید ظاهر میشود. بند کشی که متصل به یک توپ سنگین و محکم بیلیارد است، ترکیب جالبی را ساخته که هر ضربهاش میتواند دمار از روزگار دشمن در درگیریهای تن به تن در بیاورد.
پایههای Watch Dogs بر اساس سیستم هک، مخفیکاری و خرابکاریهای جانانه پیریزی شده و این ویژگیها در نسخهی دوم به بلوغ نسبی رسیده است. مانند قسمت اول، همچنان میتوانید چراغهای راهنما خیابانها را هک کنید، ماشینها را دستکاری کنید یا به گوشیهای مردم شهر سرک بکشید و جاسوسی کنید. با این حال انجام چنین کارهایی در Watch Dogs 2 مقداری با جزئیاتتر شدهاند، روح پیدا کردند و مواردی هم به آنها اضافه شده است. برای هک انواع و اقسام اشیا، چندین گزینه وجود دارد که برخی از آنها به عنوان تله برای از بین بردن افراد دشمن مورد استفاده قرار میگیرد.
درست است که این بار هم سلاح اصلی شخصیت بازی، گوشی موبایل وی است، اما اضافه شدن دو گجت دیگر باعث شده تا تنوع پیشروی در مراحل بسیار بیشتر شود. ماشین کنترلی و کوادکوپتر به شما کمک میکند تا به جاهایی بروید که شخصیت اصلی قادر به عبور از آنها نیست. در هر مرحله از بازی، مسلما حرفهها و راه باریکههایی پیدا میشود که ماشین کنترلی به داخلش برود و هر طور که شده، بدون اینکه دیده شود، به مقصدش برسد. با این حال قبل از این که بخواهید جو زده، به سراغ استفاده از این وسیلهها بروید، باید در مهارتهای شخصیتان و به خصوص استراتژیهای فکری بیشتر تمرکز کنید.
خوشبختانه هوش مصنوعی بازی در قیاس با بازیهای هم سبک، مخصوصا بازی Mafia 3 که چندی پیش عرضه شد، بسیار خوب ظاهر شده و کمتر شاهد رفتارهای احمقانه از سوی دشمنان هستیم. شعاع دید دشمن، نقطه کور زیادی ندارد و فکر نکنید که اگر به صورت مایل از کنار یکی از این افراد رد شوید، توجهشان به شما جلب نخواهد شد. به محض شناسایی، اگر دیر اقدام کنید، کل ماموریت با انبوهی از دشمنان و نیروهای پشتیبانی پر میشود.
مانند قسمت اول، بازی درخت مهارت را حفظ کرده و به مرور میتوانید در بازی، مهارتهای مارکوس را بیشتر و بیشتر کنید. سرعت پیشرفت و دستیابی به یک به یک مهارتها، ارتباط کاملا مستقیمی با انجام ماموریتهای بیشتر و کسب اعتبار دارد.
برمیگردیم سر اصل مطلب، یعنی منطق و ماهیت Watch Dogs 2 و اینکه از زوایای مختلف، این بازی چگونه ارزشگذاری میشود. محیط و تعاملات واچ داگز برای کسانی که حتی یک بار در لس سانتوس GTA V چرخیده باشند، کاملا آشنا و ملموس است. به طور مشخصی یوبیسافت از استانداردهای تعرفی شدهی GTA V الهام گرفته تا بتواند محیطی زنده، شفاف با اتمسفری قابل لمس را پیش روی مخاطب قرار دهد. برخلاف بازیهایی مانند Mafia 3 که NPCها و کلیت شهر نیوبورنو، ماتمزده و مرده بودند، میتوان زندگی را در سان فرانسیسکو حس کرد. با این حال، همهی اینها باعث نمیشود که واچ داگز بتواند از امتحاناتش سربلند بیرون بیاید و حتی چیز جدیدی را پیش روی ما قرار دهد. اساسا وقتی یک بازی در ردهی آثار تراز اول یا AAA قرار میگیرد، باید بتواند تا در وحلهی اول، استانداردهای معمول را با کمترین میزان خطا و بالاترین حد وفاداری، پیادهسازی کند و در مرحلهی دوم، المانهایی را به تصویر بکشد که باعث شود اثر به یک محصول ماندگار و تا حدودی تاثیرگذار تبدیل شود. متاسفانه سازندگان Watch Dogs 2 با این که تلاش کردن تا در مسیر درستی قدم بردارند، ولی لحظات پر از خستگی و فرسودگی، به طرز فزایندهای در طول بازی افزایش پیدا میکند. استفاده از گوشی موبایل با اپلیکیشنهایی که در اختیار دارد، اوایل جذاب، ولی کمکم استفاده از این ویژگی کم میشود و خود بازیکن میلی برای به کارگیری آنها در خود نمیبیند. حتی میتوانم نوک پیکان ایرادگیریهایم را به سمت موزیکهای نه چندان دلچسب بازی بچرخانم که میتوانست به خاطر هندزفری به گوش بودن مارکوس، به المانی تاثیرگذارتر تبدیل شود، ولی نیست و نخواهد شد.
واچ داگر ۲ البته از نظر شخصیتپردازی عملکرد مثبتی برجای گذاشته است. مارکوس شاید در اولین دیدار، آنقدرها لایق بودن در جایگاه یک شخصیت اصلی نباشد، ولی به مرور زنده بودنش و دیالوگهای جالبش باعث میشوند با او کنار بیاییم و بعضی وقتها او را لایق پروتاگونیست بودن در بازی بدانیم.
اعضای گروه هکری ددسک شخصیتهای جالب توجهی دارند و هر کدام ویژگیهای منحصر به فرد ظاهری و کاری را یدک میکشند. برای مثال رنچ، با آن ماسک باحال و اینترکتیوی که روی صورتش دارد و البته، خصوصیات اخلاقی گرم و خوبش، یک کاراکتر به یادماندنی را تداعی میکند. رنچ حتی یک روبات امنیتی را هم دزدیده و با شخصیسازیش، اسم آن را رنچ جونیور گذاشته که شدیدا مارا به یاد R2-D2 جنگ ستارگان میاندازد.
نقطه ضعف کلیدی واچ داگز 2، مسائل تکنیکی و فنی آن، حداقل بر روی کنسولهای پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان است. فیزیک اجسام و اشیا در دنیای سان فرانسیسکو آنچنان قانون با ثباتی ندارد، در جای جای بازی شاهد اشیا لبهدار هستیم و از آنجایی که شخصیت اصلی بازی توانایی پارکور را هم در اختیار دارد، اما میبینیم که بعضی وقتها بین لبههای دیوار و نردهها گیر میکند.
مدلسازیها از تنوع زیادی برخوردار هستند و خوب میتوان تفاوتهای آنها را در جای جای سرزمین بازی حس کرد، برای مثال طراحی و ارگونومی منطقهی سیلیکون ولی بسیار متفاوت از مرکز شهر سان فرانسیسکو پیادهسازی شده، ولی از حیث فنی، بازی حد تعادل ندارد و گاه صحنههای چشمنواز میبینیم، گاه چیزهایی که از یک بازی نسل هشتمی کاملا بعید است.
سیستم رانندگی، چیزی که در بازی Watch Dogs 1 هم وعدهی خوب بودنش را داده بودند، در این قسمت هم برآورده نشده و با پیش پا افتادهترین و سادهترین شکل رانندگی رو به رو هستیم که انقدر این سادگی رو مغز و اعصاب گیمر میرود که بعضی وقتها حتی دوست ندارید سوار اتومبیلها شوید.
بدبختانه یوبیسافت در زمان عرضهی بازی Watch Dogs 2 نتوانست بخش چند نفرهی آنلاین آن را فعال کند که این مسئله خیلی به ضررش تمام شد. در بخش چند نفرهی آنلاین، ما یک حالت جدید به نام بانتیهانت در اختیار داریم که به نظر جالب است. هر کسی که جرم و جنایت بیشتری در بازی مرتکب شده باشد، به عنوان یک هدف برای شکار توسط بازیکنان دیگر در نظر گرفته میشود. بازیکن حتی قادر است تا مقدار جایزهی شکار شدنش توسط بازیکنان دیگر را از طریق گوشی موبایل داخل بازی مشخص کند. حالت دیگر Invasions نام دارد که نبردی تک برابر تک است و بازیکن باید طی عملیاتی، روی سیستم دد سک ویروس آپلود کند. بازیکن بعد از این کار، باید از محل متواری شود و وظیفهی بازیکن مقابل، پیدا کردن حریف و شکار آن است. متاسفانه بخش آنلاین دچار مشکلات پرفراز و نشیبی شده است که تا لحظهی نگارش بررسی که بروزرسان ۱.۴ بازی منتشر شده، هیچ یک از رقابتهای آنلاین برای بازی و بررسی قابل انجام نیستند. سعی خواهیم کرد به محض برطرف شدن مشکلات این بخش، بررسی متنی را با توضیحاتی راجع به قسمت آنلاین، بروزرسانی کنیم.
Watch Dogs 2 حکم حرف راست چوپان دروغگو را دارد که کسی آنقدرها باورش نمیکند. بازی به مراتب از نسخهی اولش بهتر شده و خیلی از ایرادهای آن را برطرف کرده است، اما خودش هم کم ایراد نیست. با اینکه هدف بازی، از بین بردن سیستم ctOS 2 است، اما خط سیری که قرار است بازیکن به آن برسد، پر از ماموریتهای بچهگانه و بسیار شخصی است که زیاد در راستای علایق و سلایق گیمرها ساخته و پرداخته نشده است. یوبیسافت میتوانست در کنار ارائهی المانهای یک دنیای زنده مانند خرید لباس، قایق سواری، خوش گذرونی و چیزهای دیگر، اهمیت اهداف بزرگ را هم به مخاطب نشان دهد. Watch Dogs 2 یک سرگرمی معمولی برای Open World بازهای قهار و یک بازی خوب برای عاشقان هک و کامپیوتر میتواند باشد، ولی به هیچ وجه از این اثر، انتظار یک شاهکار و حرکتی کاملا رو به جلو نداشته باشید.
بازی منتشر شده است لینک برای دانلود در سایت Shatellnad.com